طعم تربت

گروه سیره شهدا شهرستان محلات
آخرین مطالب
  • ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۱ استقبال فاطمیه 95
  • ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۱۲ شبی با شهدا
  • ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۴ شبی با شهدا سی و یکم
  • ۲۴ دی ۹۵ ، ۱۹:۰۶ جلسه سی ام
  • ۱۵ دی ۹۵ ، ۰۰:۱۲ شبی با شهدا29
  • ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۲۰ نم نم
  • ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۰۶ بلبل
  • ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۵۳ اکران مستند
  • ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۷ مسابقات ورزشی دهه فجر
  • پربیننده ترین مطالب
  • ۰۵ فروردين ۹۳ او هم اینجایی نبود...
  • ۱۳ خرداد ۹۳ حیا و غیرت؟؟؟!!!!!
  • ۳۰ خرداد ۹۳ زنان آخرالزمان
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۳ سالگرد حاج آقا طه...
  • ۲۲ اسفند ۹۲ مادر می رود...
  • ۰۸ اسفند ۹۲ مادر-تنها...
  • ۲۷ خرداد ۹۳ بوی رمضان...


  • طعم تربت

    سلام.
    گروه سیره شهدا گروهی است که از تعدادی جوانان شهرستان محلات تشکیل شده و از تاریخ 1391/10/01 شروع به فعالیت در عرصه های متفاوت کار فرهنگی کرده است و به حول قوت الهی تا به حال موفقیت ها و افتخارات زیادی در این راه کسب نموده است.
    و آدرس وبلاگ قبلیمون اینه:www.tametorbat.blogfa.com.که حالا دیگه عوضش کردیم و اومدیم جزو شبکه بلاگ...
    التماس دعا
    یا علی مدد

    آخرین نظرات


    طعم تربت

    گروه سیره شهدا شهرستان محلات


    يكشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۰۵ ق.ظ

    ولادت ام ابیها

    حضرت زهرا سلام الله علیها

    و روز مادر

    بر تمامی مسلمین جهان مبارک باد...

    .............................................................................


    زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

    پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فرمود : دخترم از این جهت « فاطمه » نامیده شده که خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم رهایى بخشیده است .
    نام : فاطمه بنت محمد .
    کنیه : ام‏ابیها و ام ‏النّبى (صلی الله علیه واله) .
    القاب : صدیقه ، مبارکه ، طاهره ، راضیه ، مرضیه ، زکیّه ، محدّثه و بتول .
    مشهور ترین لقب آن حضرت « زهرا » است .
    تاریخ ولادت : بیستم جمادى الآخره سال پنجم بعثت .

    برخى سال تولد آن حضرت را ، دوم بعثت و برخى دیگر پنج سال قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه واله) ، سالى که قریش ، کعبه را تجدید بنا کرد ، مى‏ دانند . آن حضرت ، آخرین دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و محبوب ‏ترین آنان نزد رسول خدا (صلی الله علیه واله) بود .
    منصب : معصوم سوم و یکى از پنج بانوى قدسى . همچنین آن حضرت ، دختر معصوم ، همسر معصوم و مادر معصوم نیز هست .
    محل تولد : مکه معظّمه ، در سرزمین حجاز ( عربستان سعودى کنونى ) .
    نسب پدرى : رسول خدا محمد مصطفى (صلی الله علیه واله) بن عبدالله بن عبد المطلب (علیه السلام) .
    مادر : خدیجه بنت خویلد . این بانوى مکرّمه که ام‏ المؤمنین و جدّه ائمه ‏معصومین (علیهم السلام) است ، نخستین همسر و یاور پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) بود که با جان و مال خویش در خدمت آن حضرت بوده و نهال اسلام را آبیارى و بارور کرد . به همین دلیل خداوند متعال وى را در ردیف زنان مقدس و عرشى قرار داده است .
    پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) درباره شخصیت خدیجه و خدماتش فرمود :
    وَاللّهِ ما أبدَلَنى اللّهُ خَیْراً مِنْها، امَنَتْ بى حینَ کَفَرَ النّاسُ وَ صَدَقَتْنى اِذْ کَذَبَنى النّاسُ وَ واسَتْنى بِمالِها اِذ حَرَمنى النّاسُ وَرَزَقَنى مِنْهاَ اللّهُ الْوَلَدَ دُونَ غَیْرِها مِنَ النِّساءِ .
    سوگند به خدا بهتر از او را خداوند براى من جایگزین نکرده است . او به من ایمان آورده بود در حالى که مردم کفر ورزیده بودند ؛ و مرا تصدیق کرده ، در حالى که مردم تکذیبم کرده بودند ؛ و با اموالش با من مواسات کرده ، در حالى که مردم محرومم کرده بودند ؛ و خداوند از او به من فرزندانى روزى کرد و از سایر زنان چنین موهبتى نصیبم نشد .
    مدت همسرى با امام على (علیه السلام) : از سال دوم هجرى در سن نه سالگى تا سال یازدهم ، به مدت نه سال .
    تاریخ و علت شهادت : سوم جمادى الآخر سال ۱۱ هجرى ، ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) به خاطر تألمات و رنج ‏هایى که پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه واله) و غصب خلافت امیرالمؤمنین على (علیه السلام) متحمل شده بود و پس از چهل ( یا ۴۵ ) روز بیمارى به شهادت رسید .
    محل دفن : نامعلوم است . ممکن است مزار آن حضرت ، در قبرستان بقیع یا در روضه پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) یا در منزل آن حضرت (صلی الله علیه واله) و یا در مکان دیگرى باشد که بنا به وصیت آن حضرت ، محل دفن ایشان از چشم دیگران پنهان مانده است .
    همسر ارجمند : امیرالمؤمنین ، امام على ‏بن ابى طالب (علیه السلام) .
    فرزندان : 1. امام حسن مجتبى (علیه السلام) . 2. امام حسین (علیه السلام) . 3. زینب کبرى (سلام الله علیها) . 4. ام‏کلثوم (سلام الله علیها) .
    همچنین حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرزندى را حامله بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) وى را « محسن » نامیده بود و پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه واله) بر اثر فشار هاى روحى و قرار گرفتن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بین در و دیوار خانه ، توسط مهاجمان ، سقط شد .

    اصحاب و یاران :
     

    1. ام ‏هانى بنت أبى طالب .
    2. أمامه بنت ابى العاص .
    3. أسماء بنت عمیس .
    4. ام ‏سلمه .
    5. ام ‏ایمن .
    6. فضّه .
    7. سلمى بنت عمیس ( همسر حمزه سیّد الشهداء )
    و ...

    زمامداران معاصر :
     

    1. پیامبر اکرم ، حضرت محمد (صلی الله علیه واله) (۱۱-۱ق.) .
    2. ابوبکربن ابى قحافه ( ۱۳-۱۱ق. ) .
    به خاطر مقام معنوى و عرفانى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پدرش ، حضرت محمد (صلی الله علیه واله) او را بسیار گرامى مى‏ داشت و بر همگان برترى مى ‏داد . در این ‏باره ، روایات فراوانى است که به نقل چند روایت از آن ها بسنده مى ‏کنیم :
    1. قالَ رسول اللّه (صلی الله علیه واله) : یا فاطِمَة ! ألاتَرْضِینَ أن تَکُونی سَیِّدَةُ نِساءِ الْعالَمینَ وَسَیِّدَةُ نِساءِ هذِهِ الاُمّةِ وَ سیِّدَةُ نِساءِ الْمُؤمِنینَ .
    اى فاطمه ! آیا خوشحال نیستى از این‏ که سیّده بانوان دو جهان ( دنیا و آخرت ) و سیده زنان این امت ( اسلام ) و سیّده بانوان مؤمنان هستى ؟
    2. خَرَجَ النَّبِیُ (صلی الله علیه واله) وَهُوَ آخِذُ بَیَدِ فاطِمةَ ، فَقالَ : مَنْ عَرَفَ هذِهِ فَقَدْ عَرَفَها وَمْنَ لَمْ یَعْرِفْها فَهِىَ فاطِمَةُ بِنْتَ محُمَّدٍ وَ هِىَ بَضْعَةُ مِنّى ، وَ هِىَ قَلْبى ، وَ رُوحى اَلّتى بَیْنَ جَنْبى ، فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذانى وَ مَنْ آذانى فَقَد آذى اللّه تَعالى‏ .
    پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در حالى که دست فاطمه را گرفته بود ، از منزل بیرون آمد و فرمود : هر کسى این شخص را مى ‏شناسد ، که مى ‏شناسد ، و هر کسى او را نمى ‏شناسد ، بداند که او فاطمه ، دختر محمد مصطفى (صلی الله علیه واله) است . او نوردیده من ، قلب من و روح من در کالبد من است . هر کس او را بیازارد ، مرا آزرده است ، و هر کس مرا آزار دهد ، خداى سبحان را آزرده است .
    3. قال رَسُولُ اللّهِ (صلی الله علیه واله) : یا فاطِمَة ! اَنَ‏اللّه عزَّوَجَلَّ یَغْضِبُ لِغَضَبِکَ وَ یَرْضى لِرَضاکَ .
    اى فاطمه ! خداى عزّوجلّ با خشم تو به خشم خواهد آمد و با رضایت تو راضى خواهد شد .
    بدین گونه ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فضیلت و برترى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را بر اطرافیان و مسلمانان عصر خویش اعلام نمود ؛ اما پس از رحلت پیامبر گرامى (صلی الله علیه واله) و در عصر خلیفه اوّل ( ابى بکربن ابى قحافه ) فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در حالى که در فراق پدرش شدیداً اندوهگین بود ، مورد بى ‏مهرى و حتى اسائه ادب متولیان امور قرار گرفت . آنان هم از جهت سیاسى ، هم از جهت اقتصادى و هم از جهت عاطفى صدمات شکننده ‏اى بر آن حضرت روا داشتند ، به گونه ‏اى که این الگوى بانوان عالم پس از رحلت پدرش بیش از ۹۵ یا ۷۵ روز زنده نماند و از این مدت نیز حدود ۴۵ روز را در بستر بیمارى به سر برد .
    داستان ذیل که از منابع اهل سنّت نقل شده است ، نشان دهنده حرمان و آزار هایى است که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از سوى زمامداران عصر خویش دیده و نیز نشانى است از عدم رضایت آن حضرت از آنان .
    اِنَّ فاطِمَةَ تَمسَّکَتْ بِحَقِّها بِالْکامِل، وَ عَلِمَتْ بِالْمُناقِشاتِ الَّتى دارَتْ بَیْنَ زَوجِها وَ الصّدیق وَ عُمَرِ، فَاعْتَکَفَتْ فى مَنْزِلِها وَ امْتَنَعَتْ عَنْ مُقابِلَةِ الصِدّیق، اِلى‏ أنَ قالَ عُمَر لاَبى بَکر: اِنْطَلِقْ بنا اِلى‏ فاطِمَة فَإنّا قَدْ اَغْضَبْناها وَ اسْتَأذَنا عَلى فاطِمَة فَلَمْ تَأذَنْ لَهُما. فَأِتیا عَلِیّاً فَکَلَّماهُ ... .
    فاطمه (سلام الله علیها) خواهان تمام حقش بود و از مناقشاتى که بین همسرش ، على (علیه السلام) ( درباره خلافت ) و ابوبکر و عمر جریان داشت ، با خبر بود . آن حضرت ، معتکف خانه خویش شده و از روبه ‏رو شدن با خلیفه امتناع مى ‏ورزید تا این ‏که روزى عمر به ابى بکر گفت : بامن بیا تا نزد فاطمه (سلام الله علیها) برویم ؛ چه این‏ که ما او را به خشم آورده‏ ایم . به درِ خانه فاطمه (سلام الله علیها) آمدند و از او تفاضاى ملاقات نمودند . آن حضرت به آنها اجازه ملاقات نداد . آنان نزد على (علیه السلام) آمدند و با او سخن گفتند ( و از وى درخواست ملاقات با فاطمه (سلام الله علیها) را نمودند ) . با وساطت على (علیه السلام) آنان اجازه ملاقات یافته و بر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) وارد شدند و روبه ‏روى آن حضرت نشستند . حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چهره از آنها به سوى دیوار برگرداند . آنان به فاطمه (سلام الله علیها) سلام گفتند . فاطمه (سلام الله علیها) با صداى ضعیفى جواب سلام داد .
    ابوبکر آغاز سخن کرد و گفت : اى دخت رسول خدا ! سوگند به خدا ، براى من قرابت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) دوست داشتنى‏ تر است از قرابت با خود من ، و تو نزد من ، محبوب ‏تر از دخترم ، عایشه هستى . سوگند به خدا دوست داشتم روزى را که پدرت رسول خدا (صلی الله علیه واله) وفات یافت ، من هم مرده بودم و پس از او زنده نمانده بودم .
    آیا تو گمان دارى که من تو را بشناسم و فضل و شرفت را بدانم ، در عین حال از حقت و از میراث پدرت رسول خدا (صلی الله علیه واله) تو را باز دارم ؟ آیا تو از پدرت ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) نشنیدى که فرموده بود : « آنچه از ما به جاى مانده است ، ارث برده نمى ‏شود . آنها صدقه است ؟ »
    در این هنگام ، فاطمه (سلام الله علیها) گفت : آیا مى ‏خواهید حدیثى را از رسول خدا (صلی الله علیه واله) براى شما روایت کنم تا شما آن را بدانید و به آن عمل نمایید ؟ آنها گفتند : بلى ، مى‏ خواهیم بشنویم .
    فاطمه (سلام الله علیها) گفت : آیا از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) نشنیده بودید که فرمود : « رضایت فاطمه ، رضایت من است و خشم فاطمه ، خشم من است . پس هر کس که فاطمه را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هر کسى فاطمه را خشنود کند ، مرا خشنود کرده است و هر کس فاطمه را به خشم آورد ، مرا به خشم آورده است » .
    آن دو گفتند : بلى این حدیث را از پیامبر (صلی الله علیه واله) شنیده بودیم .
    فاطمه (سلام الله علیها)) گفت : پس من خدا و فرشتگانش را گواه مى ‏گیرم که شما مرا به خشم آوردید و خشنودى مرا فراهم نکردید . هر آینه من در حالى پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) را دیدار مى‏ کنم که از شما در نزد او شکوه ‏مندم .
    ابوبکر گفت : اى فاطمه ! من از خشم پدرت و از خشم تو به خدا پناه مى‏ برم .
    در این هنگام ابوبکر به شدت گریست . او به قدرى گریه کرد که نزدیک بود جان به لب شود .
    باز فاطمه (سلام الله علیها) به آنها گفت : به خدا سوگند در هر نمازى که بر پاى دارم ، شما را نفرین مى‏ کنم .
    آنان از نزد فاطمه (سلام الله علیها) بیرون رفتند . ابوبکر در حالى که مردم ، اطرافش را گرفته بودند و او گریه مى‏ کرد ، گفت : هر یک از شما با محرم خویش شب را به صبح مى‏ رسانید و به خانواده خود شادمان هستید ، مرا ترک کردید . من در شادى شما نیستم . مرا به بیعت شما نیازى نیست ، بیعت مرا پس گیرید و....
    آرى ، این چنین بود وضعیت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) و متولیان امور . آنان در خصوص سفارش قرآن نسبت به اقربا و اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه واله) ( قُلْ لا اَسْئَلُکُم عَلَیْهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى القُربى‏ ) این گونه عمل کرده و مزد رسالت را دادند !

    رویداد هاى مهم :
     

    1. سهیم بودن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در تحمل رنج و آزار مسلمانان و تبعید و محاصره خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در شعب ابوطالب ، به مدت سه سال ، توسط قریش .
    ۲. درگذشت مادرش ، خدیجه کبرى (سلام الله علیها) در سال دهم بعثت ، سه سال پیش از هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) ، پس از رهایى از محاصره شعب ابوطالب .
    ۳. هجرت از مکه معظّمه به مدینه مشرّفه ، در ربیع الاول سال سیزدهم بعثت ، به ‏همراه خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و سایر مسلمانان .
    ۴. تسکین آلام و رنج ‏هاى پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در مسافرت ‏ها و غزوات آن حضرت .
    ۵. خواستگارى على بن ابى ‏طالب (علیه السلام) از حضرت زهرا (سلام الله علیها) و موافقت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) با آن .
    ۶. برگزارىِ مراسم عقد ازدواج حضرت زهرا (سلام الله علیها) با امام على (علیه السلام) در سال دوم هجرى .
    ۷. تولد امام حسن مجتبى (علیه السلام) ، نخستین فرزند خانواده ، در نیمه رمضان سال سوم ( یا دوم ) هجرى .
    ۸. تولد امام حسین (علیه السلام) در شعبان سال چهارم ( یا سوم ) هجرى ، زینب کبرى ، در سال پنجم هجرى و ام کلثوم ، در هفتم هجرى .
    ۹. وقوع جنگ احد و کشته شدن برخى از یاران نزدیک پیامبر (صلی الله علیه واله) از جمله ، حمزه ، عموى آن حضرت ، در شوال سال سوم هجرى ، و اندوه و گریه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در شهادت حمزه (رحمة الله علیه).
    10. وقوع نبرد خیبر میان مسلمانان و یهودیان ، و پیروزى پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در این جنگ ، و اعطاى باغ فدک ( از اراضى خیبر ) به دخترش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، در سال هفتم هجرى .
    ۱۱. وقوع مباهله میان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و مسیحیان نجران ، و حضور حضرت على (علیه السلام) ، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حسنین (علیه السلام) به همراه پیامبر (صلی الله علیه واله) در این مباهله .
    ۱۲. رحلت جانسوز پدرش ، حضرت محمد (صلی الله علیه واله) ، در ۲۸ صفر سال یازدهم هجرى ، و اندوه شدید و سوگوارى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در این مصیبت .
    ۱۳. انتخاب ابى‏ بکر بن ابى قحافه به خلافت ، توسط گروهى از مهاجران و انصار مدینه ، پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) ، در سال یازدهم هجرى .
    ۱۴. اعتراض امام على (علیه السلام) و طرفداران اهل بیت (ع) به انتخاب ابى بکر و تحصن گروهى از صحابه پیامبر (صلی الله علیه واله) در خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
    ۱۵. حمله مأموران خلیفه اوّل به دستور عمر بن خطاب به خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جهت شکستن تحصن طرفداران اهل بیت (ع) و اخراج اجبارى امام على (علیه السلام) و بیعت ایشان با ابوبکر .
    ۱۶. امتناع فاطمه (سلام الله علیها) از اخراج اجبارى همسرش على (علیه السلام) و بستن درِ خانه بر روى مأموران حکومتى .
    ۱۷. شکستن حرمت خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) از سوى مأموران خلیفه ، در سوزاندن درِ خانه فاطمه (سلام الله علیها) و تخریب درِ نیم ‏سوز بر روى فاطمه (سلام الله علیها)، و شکستن پهلوى آن حضرت ، در هنگام ورود اجبارى به خانه و بردن حضرت على (علیه السلام) به مسجد النبى (صلی الله علیه واله) .
    ۱۸. سقط جنین فاطمه (سلام الله علیها) در پى تهاجم وحشیانه مأموران خلیفه و فشار فاطمه‏ زهرا (سلام الله علیها) بین دیوار و در نیم ‏سوز خانه آن حضرت .
    ۱۹. غصب باغ فدک فاطمه زهرا (سلام الله علیها) توسط حکومت وقت و اسائه ادب عمر بن خطاب به آن حضرت در پاره کردن سند ملکیت فدک .
    ۲۰. رفتن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به مسجد النبى (صلی الله علیه واله) و سخنرانى مستدل و اعتراض ‏آمیز آن حضرت به رفتار هاى نارواى خلیفه و اطرافیان وى .
    ۲۱. آغاز بیمارىِ دراز مدت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و عزلت ‏گزینى و دورى جستن آن حضرت از مردم .
    ۲۲. عدم اجازه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به ابوبکر بن أبى قحافه و عمر بن خطاب براى ملاقات با آن حضرت .
    ۲۳. ملاقات ابوبکر و عمر با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با وساطت امام على (علیه السلام) و اظهار صریح فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از عدم رضایت از آن دو .
    ۲۴. وصیت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به همسرش ، امام على (علیه السلام) ، در واپسین روز هاى زندگى خویش .
    ۲۵. شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، دختر جوان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) ، تنها پس از گذشت ۹۵ روز از رحلت آن حضرت ، در سوم جمادى الثانى سال یازدهم هجرى .
    ۲۶. غسل و کفن نمودن بدن مطهر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به دست امام على (علیه السلام) با کمک اسماء بنت عمیس ، و تشییع جنازه وى توسط چند نفر از خواص شیعه ، و دفن شبانه آن حضرت به دور از چشم دیگران با سفارش خود فاطمه زهرا (سلام الله علیها) .
    سیماى حضرت فاطمه علیها السلام در روز قیامت
    برانگیخته شدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشتناک آینده بشر است ، زمانى که معصومین علیهم السلام همواره بدان مى اندیشند و گاه از خوف آن بیهوش مى شدند . فاطمه صلوات الله علیها نیز چنین بود و بیشتر به آن زمان مى اندیشید.
    فکر زنده شدن ، عریان بودن انسان ها در قیامت ، عرضه شدن به محضر عدل الهى و ... او را در اندوه فرو مى برد .
    امیرمومنان على علیه السلام مى فرمایند : " روزى پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر فاطمه علیها السلام وارد شد و او را اندوهناک یافت . فرمود : دخترم ! چرا اندوهگینى ؟
    فاطمه علیها السلام پاسخ داد : پدر جان ! یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز ، رنجم مى دهد .
    پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : آرى دخترم ! آن روز ، روز بزرگى است . اما جبرئیل از سوى خداوند برایم خبر آورد من اولین کسى هستم که برانگیخته مى شوم . سپس ابراهیم و آنگاه همسرت على بن ابى طالب . پس از آن ، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مى فرستد . وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت برقرار مى سازد .
    آنگاه اسرافیل لباس هاى بهشتى برایت مى آورد و تو آنها را مى پوشى . فرشته دیگرى به نام زوقائیل مرکبى از نور برایت مى آورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست . تو بر آن مرکب سوار مى شوى و زوقائیل آن را هدایت مى کند . در این حال هفتاد هزار فرشته با پرچم هاى تسبیح پیشاپیش تو راه مى روند .
    اندکى که رفتى ، هفتاد هزار حورالعین در حالى که شادمانند و دیدارت را به یکدیگر بشارت مى دهند ، به استقبالت مى شتابند . به دست هر یک از حوریان منقلى از نور است که بوى عود از آن برمى خیزد ... آنها در طرف راستت قرار گرفته ، همراهت حرکت مى کنند .
    فاطمه جان ، هنگامى که به وسط جمعیت حاضر در قیامت مى رسى ، کسى از زیر عرش پروردگار به گونه اى که تمام مردم صدایش را بشنوند ، فریاد مى زند : چشم ها را فرو پوشانید و نظر ها را پایین افکنید تا صدیقه فاطمه ، دخت پیامبر صلی الله و علیه و آله و همراهانش عبور کنند . هنگامى که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى ، مریم دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعین به استقبالت مى آید و بر تو سلام مى گوید . آنها سمت چپت قرار مى گیرند و همراهت حرکت مى کنند . آنگاه مادرت خدیجه ، اولین زنى که به خدا و رسول او ایمان آورد ، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچم هاى تکبیر در دست دارند ، به استقبالت مى آیند . وقتى به جمع انسان ها نزدیک شدى ، حواء با هفتاد هزار حورالعین به همراه آسیه نزدت مى آید و با تو رهسپار مى شود .
    جابر بن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبر خدا صلى الله و علیه و آله این حضور را چنین توصیف مى کند :
    روز قیامت دخترم فاطمه بر مرکبى از مرکب هاى بهشت وارد عرصه محشر مى شود . مهار آن مرکب از مروارید درخشان ، چهار پایش از زمرد سبز ، دنباله اش از مشک بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است . فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمت خدایى است . بر فرازش تاجى از نور دیده مى شود که هفتاد پایه از در و یاقوت دارد که همانند ستارگان درخشان نور مى افشانند .
    در هر یک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشم مى خورد . جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مى کند : نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظر ها پایین افکنید . این فاطمه دختر محمد است که عبور مى کند . در این هنگام ، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مى گیرند تا فاطمه صلوات الله علیها عبور مى کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى گیرد .

    منبرى از نور براى فاطمه علیهاالسلام
     

    در ادامه گفتگوى پیامبر صلی الله و علیه و آله با دختر گرامى اش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قیامت ، چنین مى خوانیم : سپس منبرى از نور برایت برقرار مى سازند که هفت پله دارد و بین هر پله اى تا پله دیگر صف هایى از فرشتگان قرار گرفته اند که در دستشان پرچم هاى نور است . همچنین در طرف چپ و راست منبر حورالعین صف مى کشند .
    آنگاه که بر بالاى منبر قرار مى گیرى ، جبرئیل مى آید و مى گوید : اى فاطمه ! آنچه مایلى از خدا بخواه .
    اولین درخواست فاطمه علیها السلام در روز قیامت ، پس از عبور از برابر خلق ، شکایت از ستمگران است .
    جابربن عبدالله انصارى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل مى کند :
    هنگامى که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مى گیرد ، خود را از مرکب به زیر انداخته ، اظهار مى دارد : الهى و سیدى ، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته ، داورى کن . خدایا ! بین من و قاتل فرزندم ، حکم کن ...
    بر اساس روایتى دیگر ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : دخترم فاطمه در حالى که پیراهن هاى خونین در دست دارد ، وارد محشر مى شود . پایه اى از پایه هاى عرش را در دست مى گیرد و مى گوید : « یا عدل ، یا جبار ، احکم بینى و بین قاتل ولدى » ؛ اى خداى عادل و غالب ، بین من و قاتل فرزندم داورى کن .
    قال : « فیحکم لابنتى و رب الکعبه » به خداى کعبه سوگند ، به شکایت دخترم رسیدگى مى شود و حکم الهى صادر مى گردد .

    دیدار حسن و حسین علیهما السلام
     

    دومین خواسته فاطمه علیها السلام در روز قیامت از خداوند چنین است : خدایا ! حسن و حسین را به من بنمایان .
    در این لحظه ، امام حسن و امام حسین علیهما السلام به سوى فاطمه صلوات الله علیها مى روند ، در حالى که از رگ هاى بریده حسین علیه السلام خون فوران مى کند .
    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مى فرماید : هنگامى که به فاطمه گفته مى شود وارد بهشت شو ، مى گوید : هرگز وارد نمى شوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه کردند ؟
    به وى گفته مى شود : به وسط قیامت نگاه کن .
    پس بدان سمت مى نگرد و فرزندش حسین را مى بیند که ایستاده و سر در بدن ندارد . دخت پیامبر صلی الله علیه و آله ناله و فریاد سر مى دهد .
    فرشتگان نیز ( با دیدن این منظره ) ناله و فریاد برمى آورند .
    امام صادق علیه السلام مى فرماید : حسین بن على علیهما السلام در حالى که سر مقدسش را در دست دارد ، مى آید . فاطمه علیها السلام با دیدن این منظره ناله اى جانسوز سر مى دهد . در این لحظه ، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مومنى نیست مگر آن که به حال او مى گرید .
    در این موقعیت ، خداوند به خشم آمده ، به آتشى به نام « هبهب » که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسودگى در آن راه نمى یابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمى رود ، دستور مى دهد کشندگان حسین بن على را برگیر و جمع کن ... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده ، همه آنها را برمى چیند ...
    شفاعت براى دوستان اهل بیت علیهم السلام
    سومین درخواست فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت از پروردگار ، شفاعت از دوستان و پیروان اهل بیت علیهم السلام است که مورد قبول حق قرار مى گیرد و دوستان و پیروانش را مورد شفاعت قرار مى دهد .
    امام باقر علیه السلام مى فرماید : هنگامى که فاطمه به در بهشت مى رسد ، به پشت سرش مى نگرد .
    ندا مى رسد : اى دختر حبیب ! اینک که دستور داده ام به بهشت بروى ، نگران چه هستى ؟
    فاطمه صلوات الله علیها جواب مى دهد : اى پروردگار ! دوست دارم در چنین روزى با پذیرش شفاعتم ، مقام و منزلتم معلوم شود .
    ندا مى رسد : اى دختر حبیبم ! برگرد و به مردم بنگر و هر که در قلبش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان .
    امام باقر علیه السلام در روایتى دیگر مى فرماید : در روز قیامت بر پیشانى هر فردى ، مومن یا کافر نوشته شده است . پس به یکى از محبان اهل بیت علیهم السلام که گناهانش زیاد است دستور داده مى شود به جهنم برده شود . در آن هنگام ، فاطمه علیها السلام میان دو چشمش را مى خواند که نوشته شده است : دوستدار اهل بیت . پس به خدا عرضه مى دارد : الهى و سیدى ! تو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانم را به وسیله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعده ات را زیر پا نمى نهى .
    ندا مى رسد : فاطمه ! راست گفتى ، من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو ، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتش دور گردانیدم . وعده من حق است و هرگز تخلف نمى کنم .
    این که مى بینى دستور دادم بنده ام را به دوزخ برند ، بدین جهت بود که درباره اش شفاعت کنى و شفاعتت را بپذیرم تا فرشتگان ، پیامبران ، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى یابند .
    حال بنگر ، دست هر که بر پیشانى اش « مومن » نوشته شده ، بگیر و به بهشت ببر .

    شفاعت دوستان فاطمه از دیگران
     

    عظمت و مقام حضرت فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت چنان است که خداوند به خاطر فاطمه به دوستان آن حضرت نیز مقام شفاعت مى دهد .
    امام باقر علیه السلام به جابر فرمود : جابر ! به خدا سوگند ، فاطمه علیها السلام با شفاعت خود در آن روز شیعیان و دوستانش را از میان اهل محشر جدا مى سازد . چنان که کبوتر دانه خوب را از دانه بد جدا مى کند .
    عظمت و مقام حضرت فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت چنان است که خداوند به خاطر فاطمه به دوستان آن حضرت نیز مقام شفاعت مى دهد .هنگامى که شیعیان فاطمه همراه وى به در بهشت مى رسند ، خداوند در دلشان مى افکند که به پشت سر بنگرند . وقتى چنین کنند ، ندا مى رسد : دوستان من ! اکنون که شفاعت فاطمه را در حق شما پذیرفتم ، نگران چه هستید ؟
    آنان عرضه مى دارند : پروردگارا ! ما نیز دوست داریم در چنین روزى مقام و منزلت ما براى دیگران آشکار شود .
    ندا مى رسد : دوستانم ! برگردید و بنگرید و هر که به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نیز هر که به خاطر محبت فاطمه به شما غذا ، لباس یا آب داده و یا غیبتى را از شما دور گردانیده ، همراه خود وارد بهشت کنید .

    به سوى بهشت
     

    حضرت فاطمه علیها السلام ، پس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانش و رسیدگى به شکایتش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا ، با جلال و شکوه خاصى وارد بهشت مى شود .
    پیامبر اکرم صلوات الله علیه مى فرماید : روز قیامت دخترم فاطمه در حالى که لباس هاى اهدایى خداوند را که با آب حیات آمیخته شده ، پوشیده ، محشور مى شود و همه مردم از مشاهده این کرامت تعجب مى کنند .
    آنگاه لباسى از لباس هاى بهشت بر وى پوشانده مى شود . بر هزار حله بهشتى براى او با خط سبز چنین نوشته شده است : دختر پیامبر را به بهترین شکل ممکن و کامل ترین هیبت و تمام ترین کرامت و بیشترین بهره وارد بهشت سازید . پس ، فاطمه سلام الله علیها را به فرمان پروردگار در کمال عظمت و شکوه ، در حالى که پیرامونش هفتاد هزار کنیز قرار گرفته ، به بهشت مى برند .

    استقبال حوریان بهشتى
     

    رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود : هنگامى که به در بهشت مى رسى ، دوازده هزار حوریه ، که تاکنون به ملاقات کسى نرفته و نخواهند رفت در حالى که مشعل هاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور که جهاز هایشان از طلاى زرد و یاقوت سرخ و مهار هایشان از لولو و مروارید درخشان است سوارند ، به استقبالت مى شتابند .
    پس وقتى داخل بهشت شدى ، بهشتیان به یکدیگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شیعیانت سفره هایى از گوهر ، که بر پایه هایى از نور برقرار ساخته اند ، آماده مى سازند و در حالى که هنوز سایر مردم گرفتار حسابرسى اند ، آنان از غذا هاى بهشتى مى خورند .

    اولین سخن فاطمه در بهشت
     

    سلمان فارسى از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چنین روایت کرده است :
    هنگامى که فاطمه داخل بهشت مى شود و آنچه خداوند برایش مهیا کرده ، مى بیند ، این آیه را تلاوت مى کند :
    « بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذى اذهب عناالحزن ان ربنا لغفور شکور الذى احلنا دارالمقامه من فضله لایمسنا فیها نصب ولا یمسنا فیها لغوب » ؛
    ستایش و سپاس ویژه خدایى است که اندوهمان را زدود . همانا پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنده است . پروردگارى که در سایه بخشش خود ما را به بهشت و اقامتگاه همیشگى مان فرود آورد . ما در آن جا با رنج و ملالى رو به رو نمى شویم .
    زیارت انبیا از فاطمه زهرا سلام الله علیها در بهشت
    آنگاه که همه انبیا و اولیاى خدا وارد بهشت شدند ، آهنگ دیدار دختر پیامبر خدا مى کنند . رسول خدا صلی الله و علیه و آله به فاطمه فرمود : هرگاه اولیاى خدا در بهشت مستقر گردیدند ، از آدم گرفته تا سایر انبیا همه به دیدارت مى شتابند .

    عنایات خداوند به فاطمه علیها السلام در بهشت
     

    پروردگار منّان به فاطمه زهرا سلام الله علیها در بهشت عنایاتى ویژه خواهد داشت . بخشى از آن عنایات چنین است :
    1- خانه هاى بهشتى
    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هنگامى که مرا به معراج بردند و داخل بهشت شدم ، به قصر فاطمه رسیدم . درون آن هفتاد قصر بود که تمام در و دیوار و طاق هایش از دانه هاى مروارید سرخ ساخته شده ، همه آنها به یک شکل زینت داده شده بود .
    2- همنشینى با پیامبر صلی الله و علیه و آله
    پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود : یا على ! تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشین من هستید . سپس این آیه را تلاوت فرمود : " برادران بر تخت هاى بهشتى رو به روى هم مى نشینند . "
    3- درجه وسیله
    رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمود : فِى الجَنَّةِ دَرَجَةٌ تُدعَى الوَسیلَةُ فَاِذَا سَاَلتُم اللهَ فَاساَلُوا لِىَ الوَسِیلَةَ قَالُوا یَا رَسُولَ اللهِ مَن یَسکنُ مَعَک فِیها؟ قَالَ علىً و فاطمةُ و الحَسَنُ و الحُسَین .
    در بهشت درجه اى به نام « وسیله » است . هرگاه خواستید ، هنگام دعا ، چیزى برایم بخواهید ، مقام وسیله را از خداوند خواستار شوید . گفتند : یا رسول الله ! چه کسانى در این درجه ( مخصوص ) با شما همنشین خواهند بود ؟ فرمود : على ، فاطمه ، حسن و حسین .
    علامه امینى در منقبت بیست و ششم مى نویسد :
    از مناقب حضرت زهرا علیها السلام همراه بودن او با پدر و همسر و فرندانش در درجة الوسیله است . آنجا پایتخت عظمت حضرت حق تبارک و تعالى است و جز پنج تن علیهم السلام هیچ یک از انبیا و اولیا و مرسلین و صالحان و فرشتگان مقرب کسى بدان راه نمى یابد .
    4- سکونت در حظیرة القدس
    سیوطى در مسند مى نویسد :
    « اِنَّ فاطمَةَ و علیاً و الحسنَ و الحسینَ فِى حَظِیرَةِ القُدسِ فِى قُبَّةٍ بَیضَاء سَقفُها عَرشُ الرَّحمنِ » ؛
    فاطمه و على و حسن و حسین در جایگاهى بهشتى به نام « حظیرة القدس » در زیر گنبدى سفید به سرمى برند که سقف آن عرش پروردگار است .
    پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله فرمود : در قیامت ، جایگاه من و على و فاطمه و حسن و حسین سرایى زیر عرش پروردگار است .
    نویسنده خصایص فاطمه ، ضمن بیانى مفصل درباره حظیرة القدس ، مى نویسد : والاترین جایگاه ها در بهشت حظیرة القدس است .
    5- بخشیدن چشمه تسنیم به فاطمه علیها السلام
    طبرى از همام بن ابى على چنین نقل مى کند : به کعب الحبر گفتم :
    نظرت درباره شیعیان على بن ابى طالب علیه السلام چیست ؟
    گفت : اى همام ! من اوصاف شان را در کتاب خدا مى یابم . اینان پیروان خدا و پیامبرش و یاران دین او و پیروان ولى اش شمرده مى شوند .
    اینان بندگان ویژه خدا و برگزیدگان اویند . خدا آنها را براى دینش برگزید و براى بهشت خویش آفرید .
    جایگاهشان در فردوس اعلاى بهشت است . در خیمه اى که اتاق هایى از مروارید درخشان دارد ، زندگى مى کنند . آنان از مقربین ابرارند و سرانجام از جام « رحیق مختوم » مى نوشند .
    رحیق مختوم چشمه اى است که به آن « تسنیم » گفته مى شود و هیچ کس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهد کرد . تسنیم ، چشمه اى است که خداوند آن را به فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلی الله و علیه و آله و همسر على بن ابى طالب علیه السلام بخشید و از پاى ستون خیمه فاطمه جارى مى شود . آب آن چشمه چنان گواراست که به سردى کافور و طعم زنجفیل و عطر مُشک شباهت دارد ... .
    خدایا ما را از شفاعت آن دُر گرانبها بى نصیب مگذار .
    حضرت زهرا علیهاالسلام از منظر امیرالمومنین (علیه السلام)
    منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام نشانگر اوج شخصیت زن در نگاه اوست ، یک زن می تواند چنان بالا رود که مایه مباهات و افتخار امام ( علیه السلام ) گردد . اگرچه بیان عظمت مقام حضرت فاطمه علیها السلام در نزد حضرت علی علیه السلام خود تحقیق مستقلی می طلبد لکن در اینجا فهرست وار ، به ذکر پاره ای از موارد ، پرداخته شده تا بیانگر اوج مقام و مرتبه زن در نگرش حضرت باشد .
    مباهات حضرت علی به همسری فاطمه علیهماالسلام
    شخصیت بزرگی چون علی علیه السلام به همسری فاطمه علیها السلام افتخار می کند و همسری با او را برای خود فضیلت و ملاک برتری بر دیگران و شایستگی پذیرش مسئولیت های سنگینی چون رهبری جهان اسلام می داند . برخی از موارد که حضرت برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری فاطمه علیهاالسلام استناد فرموده اند عبارت است از :
    - در پاسخ نامه ای به معاویه از جمله فضیلت ها و امتیاز هایی که حضرت به آن اشاره می فرمایند این است که « بهترین زنان جهان از ماست و حمالة الحطب و هیزم کش دوزخیان از شماست . »
    - در جریان شورای شش نفره که خلیفه دوم برای جانشینی وی را تعیین کرده بود حضرت خطاب به سایر اعضا فرمود : « آیا در بین شما به جز من کسی هست که همسرش بانوی زنان جهان باشد ؟ » همگی پاسخ دادند : نه .
    - حضرت علی علیه السلام در ضمن پاسخ به نامه دیگر معاویه می نویسد : « دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همسر من است که گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است . نوادگان حضرت احمد ( صلی الله علیه و آله ) ، فرزندان من از فاطمه علیهاالسلام هستند ، کدامیک از شما سهم و بهره ای چون من دارا هستید .»
    - در جریان سقیفه حضرت ضمن برشمردن فضایل و کمالات خویش و این که باید بعد از پیامبر ، او رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهده دار شود به ابوبکر فرمود : « تو را به خدا سوگند می دهم ! آیا آن کس که رسول خدا او را برای همسری دخترش برگزید و فرمود خداوند او را به همسری تو [ علی ] در آورد من هستم یا تو ؟ ابوبکر پاسخ داد : تو هستی .

    تنها تسلی بخش علی علیه السلام
     

    حضرت بعد از شهادت فاطمه خطاب به ایشان فرمودند :
    « بِمَنِ العَزاءُ یا بِنتَ مُحمَد ؟ کنتُ بِک اَتَعزی فَفیمَ العَزاء مِن بَعدِک؟ » ؛
    با چه کسی آرامش یابم ای دختر محمد ؟ من به وسیله تو تسکین می یافتم ؛ بعد از تو با چه کسی آرامش یابم ؟
    غضب خداوند به غضب فاطمه علیهاالسلام
    حضرت علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل نموده که ایشان فرمودند :
    « انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیَغضِبُ لِغَضِبِ فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها » ؛
    خداوند عزوجل به خاطر خشم فاطمه ، خشمگین ؛ و برای خشنودی و رضایت فاطمه راضی می شود .
    « خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به رسول خدا بپیوندد ، پس از او شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتن داری از دست رفته ، اما آنچنان که در جدایی تو صبر کردم در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ای ندارم شکیبایی بر من سخت است . پس از او آسمان و زمین در نظرم زشت می نماید و هیچ گاه اندوه دلم نمی گشاید . چشمم بی خواب ، و دل از سوز غم سوزان است . تا خداوند مرا در جوار تو ساکن گرداند . مرگ زهرا ضربه ای بود که دل را خسته و غصه ام را پیوسته گردانید و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید ... و در حدیث دیگر خطاب به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند :
    « انَّ اللهَ لَیَغضِبُ لِغَضَبِک وَ یَرضی لِرِضاک » ؛
    خداوند برای خشم تو ، خشمگین و برای خشنودی تو ، خشنود می شود .


    نظرات  (۸)

    سلام.
    ولادت حضرت زهرا و روز مادر بر شما مبارک باد...
    با اشعاری در مورد حضرت زهرا و روز مادر به روزیم.

    منتظر شما و نظراتتون
    اللهم عجل لولیک الفرج
    یا علی مدد
    التماس دعا
    ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۱ علی اکبر مجنون الحسین جان
    بسم رب الحی ارواحناله لک الفدا

    شکرانه میلاد حضرت زهرا "ارواحناله لک الفدا"   
    باسلام و ادب محضر شما بزرگواران ؛
    عیدی نورانی از حسینیه ی ققنوس کربلا
    تقدیم به همه مادران و خواهران و همسران فداکار فاطمی ایران اسلامی
    تقدیم به همه برادران مومن و عاشق آل الله ارواحناله لک الفدا
    تقدیم به سادات و عام..... کامتان شرین باد از این نبات فاطمی؛آمین یارب العالمین



    از امام صادق علیه‏السلام سؤال شد که: «لم صارت المغرب ثلاث رکعات و اربعا بعدها لیس فیها تقصیر فى حضر و لا سفر؟»
    چرا نماز مغرب سه رکعت است و نافله‏اش چهار رکعت که در سفر و حضر تقصیر در آن نیست؟ (1)
    آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل على نبیه  لکل صلاة رکعتین فى الحضر فاضاف الیها رسول‏اللَّه  لکل صلاه رکعتین فى الحضر و قصر فیها فى السفر الا المغرب و الغداه فلما صلى المغرب بلغه مولد فاطمه علیهم‏السلام فاضاف الیها رکعه شکراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن علیه‏السلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسین علیه‏السلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فقال للذکر مثل حظ الانثیین فترکها على حالها فى الحضر والسفر.» (2)
    خداوند تبارک و تعالى همه‏ى نمازها را بر پیامبر  به صورت دو رکعتى نازل کرد. رسول خدا  (به امر پروردگار) به همه‏ى نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو رکعت اضافه نمودند؛ که در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
    هنگامى که رسول خدا  مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه علیهاالسلام به دنیا آمد رسول خدا  به شکرانه‏ى این نعمت (و به امر پروردگار) یک رکعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن علیه‏السلام به دنیا آمد، دو رکعت دیگر (به عنوان نافله) به آن سه رکعت اضافه نمودند و زمانى که حسین علیه‏السلام به دنیا آمد، به نافله‏ى مغرب دو رکعت دیگر اضافه فرموده و آن را شکرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
    1- نماز مسافر را که از چهار رکعت به دو رکعت شکسته مى‏شود نماز قصر گفته و این عمل را تقصیر گویند.
    2- من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 454. تهذیب، ج 2، ص 113. وسائل الشیعه، ج 4، ص 88. علل‏الشرایع، ص 324.
    التماس دعای عهد وفرج مولایمان ان شاالله فراموش نشود.....

      اگر " العجل " بگوییم و برای ظهور آماده نشویم
    کوفیــان آخــرالـزمــانـیــم                                    
    بامطلب به پاخیزید منتظر حضور شما هستم
    یاحق  
    سلام.
    با سوالی در مورد امر به معروف به روزیم...؟؟؟؟
    منتظر نظرات زیبای شما هستیم...

    ممنون میشم اگه مشارکتی در این بحث داشته باشید...
    التماس دعا
    اللهم عجل لولیک الفرج
    یا علی مدد
    این پیام رو یکی به من نظر داد منم بهش عمل کردم.. تو رو به امام زمان قسم میدم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست............ 20 روز دیگه منتظر معجزه باش..ممنون
    پاسخ:
    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    التماس دعا
    سلام.
    به روز هستیم.
    ممنون میشیم اگه تشریف بیارید و جواب سوالمون رو بدید

    التماس دعای فرج و شهادت

    یا زهرا
    ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۴۶ علی اکبر مجنون الحسین جان
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام دارم محضر همه ی بزرگواران و یاران حسینیه ی ققنوس کربلا
    هدیه ای تقدیم به محضرتان ؛ان شاالله که در نشرش کوشا باشید....
    در هرکجا هستید !
    اگر مدیر هستید!
    اگر مربی و معلم واستاد و حاج فلانی و ورزشکار ونویسنده و شاعر و هر کسب و کار را دارید....
    اگر بنده ی خدا  هستید!
    اگر خود را خادم و پای رکاب مولایمان حجت خدا می دانید!
    خواهشمندم برای رضای خدا این روایت تاثیر گذاررا چاپ کنید وبه دست همه جامعه برسانید!
    جامعه ای که خالی از فرمان حضرات آل الله ارواحناله لک الفدا باشد وکسی به فرامین آن بزرگواران
    توجه واقعی نداشته باشد!به انحطاط و خودپرستی ها و گناهان بزرگ خواهد پیوست!
    با توجه به باطن فرمایشات حضرات آل الله ارواحناله لک الفدا،باید مولایمان امام زمان ارواحناله لک الفدا را یاری نمائیم.ان شاالله

    ****(هرگز کسى را کوچک نشماریم !!!!)****

    على بن یقطین از بزرگان صحابه و مورد توجه امام موسى بن جعفر (ع) و وزیر مقتدر هارون الرشید بود. روزى ابراهیم جمال (ساربان ) خواست به حضور وى برسد. على بن یقطین اجازه نداد. در همان سال على بن یقطین براى زیارت خانه خدا به سوى مکه حرکت کرد و خواست در مدینه خدمت موسى بن جعفر(ع) برسد. حضرت روز اول به او اجازه ملاقات نداد.

    روز دوم محضر امام(ع) رسید. عرض کرد: آقا! تقصیر من چیست که اجازه دیدار نمى دهى ؟

    حضرت فرمود: به تو اجازه ملاقات ندادم ، به خاطر اینکه تو برادرت ابراهیم جمال را که به درگاه تو آمده و تو به عنوان اینکه او ساربان و تو وزیر هستى اجازه ملاقات ندادى . خداوند حج تو را قبول نمى کند مگر اینکه ابراهیم را از خود، راضى کنى .

    مى گوید عرض کردم : مولاى من ! ابراهیم را چگونه ملاقات کنم در حالیکه من در مدینه ام و او در کوفه است . امام(ع) فرمود:  هنگامى که شب فرا رسید، تنها به قبرستان بقیع برو، بدون اینکه کسى از غلامان و اطرافیان بفهمد. در آنجا شترى زین کرده و آماده خواهى دید. سوار بر آن مى شوى و تو را به کوفه مى رساند.

    على بن یقطین به قبرستان بقیع رفت . سوار بر آن شتر شد. طولى نکشید در کوفه مقابل در خانه ابراهیم پیاده شد. درب خانه را کوبیده و گفت :  من على بن یقطین هستم .
    ابراهیم از درون خانه صدا زد: على بن یقطین ، وزیر هارون ، در خانه من چه کار دارد؟
    على گفت : مشکل مهمى دارم .

    ابراهیم در را باز نمى کرد. او را قسم داد در را باز کند. همین که در باز شد، داخل اتاق شد. به التماس افتاد و گفت :  ابراهیم ! مولایم امام موسى بن جعفر مرا نمى پذیرد، مگر اینکه تو از تقصیر من بگذرى و مرا ببخشى .

    ابراهیم گفت : خدا تو را ببخشد.
    وزیر به این رضایت قانع نشد. صورت بر زمین گذاشت . ابراهیم را قسم داد تا قدم روى صورت او بگذارد؛ ولى ابراهیم به این عمل حاضر نشد. مرتبه دوم او را قسم داد. وى قبول نمود، پا به صورت وزیر گذاشت . در آن لحظه اى که ابراهیم پاى خود را روى صورت على بن یقطین گذاشته بود، على مى گفت : خدایا! شاهد باش .

    سپس از منزل بیرون آمد. سوار بر شتر شد و در همان شب ، شتر را بر در خانه امام در مدینه خواباند و اجازه خواست وارد شود. امام این دفعه اجازه داد و او را پذیرفت .

     

    پی نوشت :

    بحار: ج 48،ص 85.

    التماس دعای عهد و فرج مولایمان ان شاالله
    امیدوارم شمابزرگواران ازکسانی باشیدکه  فوج فوج به یاری حضرت اباصالح المهدی جان خواهید شتافت.
    پاسخ:
    یا زهرا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی